قسمت سی و هفتم قانون جذب در کلام بزرگان
- هرکس در طلب خیر و سعادت دیگران باشد سعادت خویش را هم به دست خواهد آورد.(اسمایلز)
- هرکس با عشق الهی متحد شود،اندکی از بهشت را در زمین می آفریند. (کاترین پاندر)
- پیروزی و پیشرفت،مُلک بلامنازع کسانی است که دارای استقامت و ثبات باشند.(گوته)
- تفکر مثبت یعنی توانمندی در درک پیامهای طبیعت- انسان و به طور کلی هستی.
- به جای جنگیدن،هنر دوست داشتن را بیاموزید.(کاترین پاندر)
- انتقاد،همواره نتایجی منفی- نامطلوب-تاثرآور و غیره به بار می آورد.(کاترین پاندر)
- زندگی را از ته دل دوست بدارید تا زندگی هم به شما عشق بورزد.
- به کسانی که به شما بد کرده اند عشق بورزید تا از عذاب کینه ای که به آنها دارید رها شوید.
- بهترین معلمان ما تجربیات گذشته ما هستند.
- برای استفاده بهتر از لحظات،بیاموزید که در هر واقعه، قسمت مثبت و زیبایی وجود دارد که باید آن را کشف کرد.
- افکارتان را پیشاپیش بر موفقیت متمرکز کنید.اگراراده و استقامت داشته باشید بی شک ،موفق می شوید.(امرسون)
- پیروزی از آن کسانی است که مغزی آمادهء جذب دارند.(ناپلئون بناپارت)
- شادی،بزرگترین و والاترین هدف انسان است.(ارسطو)
- کسی که به امید شانس نشسته باشد،سالهاست مُرده است.
- اگر همان کاری را انجام دهید که همیشه انجام می دادید،همان نتیجه ای را می گیرید که همیشه می گرفتید.
- اگر می خواهید قدرتمند شوید،تظاهر کنید که قدرتمند هستید.
- تغییر در هر چیز با تغییر در خود به وجود می آید.(آنتونی رابینز)
- فکر کردن و ماندن در گذشته،انسان را در اسارت نگه میدارد.(اسکاول شین)
- اگر احساس اندوه می کنید علتش این است که همهء عوامل شادی آور را از ذهن خود حذف کرده اید.(آنتونی رابینز)
- ذهن مثبت، قادر به تدبیر وچاره اندیشی است نه ذهن منفی. (آنتونی رابینز)
- همیشه به یاد داشته باشید،ممکن است آخرین کلید،بازکننده قفل در باشد.
- رهرو آن است که آهسته و پیوسته براند.
- موزیک متن زندگی خود را خودتان بنوازید.
- به جای نکوهش تاریکی،چراغی روشن کنید.
- اگر هر روز راهت را عوض کنی ،هرگز به مقصد نمی رسی.
قسمت سی و ششم اندیشه و تجسم (4)
مهمترین عامل برای تحقق رویاهایتان،آمادگی و تمایل شما برای کارهایی است که ضرورت دارد در راستای رسیدن به هدفتان انجام دهید.در واقع تمایل و آمادگی،آن حالت ذهنی و ندایی است که به شما این پیام را میدهد:من با شادی و نشاط این پیام را می پذیرم و هر بار،گامی در راه رسیدن به این رویا برمی دارم.بدین ترتیب،شما تمایل قلبی و آمادگی خود را برای دستیابی به رویایتان اعلام می کنید.
به طور کلی تمایل به انجام دادن یک کار،با درست بودن مسیر زندگی شما نسبت مستقیم دارد.اگر احساس می کنید برای انجام کاری،شور و شوق و تمایل لازم را ندارید بهتر است برگردید و آرزوها و خواسته هایتان را دوباره بررّسی کنید،زیرا ممکن است این عدم تمایل ناشی از آن باشد که شما در جهت واقعی خود ،قدم برنمی دارید.کسی که آرزوها و رویاهای خود را خوب می شناسد،بدون توجه به نقطه نظرهای دیگران و موانع بین راه،با قدرت و عزمی راسخ و اطمینان کامل به پیش می رود.به یاد داشته باشید که انسانهایی که از روح بزرگ برخوردارند،همواره با مخالفتهای شدید افراد ترسو و میانه رو مواجه می شوند.
شما باید از کسانی که به شما ( نه ) گفته اند سپاسگزار باشید زیرا این افراد موجب می شوند که شما خودتان مسئولیت کارهایتان را به عهده بگیرید.
در درون این اصل از اصول تجسم،حس آمادگی و تمایل نهفته است.وقتی برای به فعلیت درآوردن تصاویر ذهنی خود فعالیتهای لازم را انجام می دهید،در واقع چشم خود را به روی امکاناتی که در دسترس شماست می گشایید و هیچ عامل باز دارنده ای نمی تواند به سطح هشیاری شما نفوذ کند و موجب دلسردی شما گردد.به علاوه وقتی شما به استقبال وفور و فراوانی می روید،خود به خود اعمال و رفتارتان در جهت دستیابی به این موقعیتها شکل می گیرد.احساس می کنید که یک ندای خاموش در اعماق قلبتان به شما اطمینان می دهد و می گوید ،به پیش.
توصیه های افراد میانه رو،نه تنها در شما تاثیری نمی کند بلکه بر شور و شوق شما،در راهی که برگزیده اید می افزاید.فراموش نکنید که تمایل داشتن بدان معنی نیست که باید جانفشانی کنید یا به انجام هر کاری تن دهید.تمایل و آمادگی،یک اندیشه و حالت ذهنی است که به تنهایی می تواند وسیلهء تحقق و تبلور اهداف و آرزوها را میسر سازد.
نهایتاٌ آخرین عامل در تجسم موثر این است که باور کنید چیزی به نام شکست وجود ندارد.در این باره در قسمت (شکست چیست)توضیح داده ام.اکنون با یک مثال موضوع را به پایان می رسانم.
فرض کنید هشتاد کیلو وزن دارید و مایلید با پیروی از اصول چهارگانه تجسم موثر ،وزن خود را به شصت کیلو کاهش دهید.نخست باید تصویر خود را در حالتی که شصت کیلو وزن دارید در ذهن خود ترسیم کنید و هرگز اجازه ندهید این تصویر از ذهنتان پاک شود.از این لحظه،رفتار شما براساس این تصویر شکل می گیرد.احساس می کنید که به طور غیر ارادی به سوی غذا ها و ورزشهایی که تحقق این تصویر ذهنی را میسر سازد میل پیدا می کنید.در درجه دوم،خود را متقاعد می کنید که گرچه با بیست کیلو وزن اضافی ،احاطه شده اید،امّا تصویری که در ذهن دارید و شما را شصت کیلو نشان می دهد واقعیتی است که پیشاپیش وجود دارد.در مرحله سوّم،این آمادگی را در خود پدید آورید که برای تحقق تجسم ذهنی و دستیابی به مقصود خویش،هر آنچه ضرورت دارد انجام دهید.سر انجام به خود خاطر نشان کنیدکه در این فرآیند،شکست ممکن نیست بلکه هر بار با نتیجه ای روبرو هستید که شما را یک گام به هدفتان نزدیک تر می کند.
اگر همهء این کارها را کردید و موفق نشدید باید به نظام اعتقادی خود مراجعه کنید و ببینید چه باورهایی سبب شده که شما چاق بمانید و آن باور راتغییر دهید.به هر حال ،باید راه غلبه بر مشکلات و موانع را در ذهن جستجو کرد.پس باید روشی را پیدا کنید که با اوضاع و شرایط شما سازگار باشد.
با استفاده از کتاب: باورکنید تا ببینید-دکتر وین دایر با تغییرات لازم
قسمت سی و پنجم اندیشه و تجسم (3)
هر واقعه ای در آغاز یک رویاست.( کارل سند برگ )
به خودتان بگویید ،آنچه مجسم می کنید پیشاپیش وجود دارد.انیشتین می گوید،در ساحت روح،زمان معنا ندارد.
زمان در اصل زاییدهء نیازهای انسان است و نیاز او به تقسیم کردن هر چیز،سبب شد که وقت و ساعت را ابداع کند. برای درک بهتر این مطلب، فرض کنید که شما در یک سفینه فضایی نشسته اید و خارج از منظومه شمسی،قدم به سیارهء ناشناخته ای گذاشته اید.آیا شما در وضعیت جدید می توانید مفهومی برای زمان پیدا کنید؟آیا قبل از اینکه بشر زمان را ابداع کند این سیاره وجود داشته است یا خیر؟حتماٌ جواب مثبت است.آیا پیش از پیدایش بشر این کائنات وجود داشته اند؟حتماٌ می گویید:بله.قبل از پیدایش انسان چه تعریفی از زمان وجود داشت؟و خیلی سئوالهای دیگر.
با این نگرش،خواهیم دید ،خیلی از قوانین و چیزهایی که به وسیله بشر پدیدآمده،در خارج از این کرهء خاکی ،مفهوم و کاربرد خود را از دست خواهند داد.در قلمرو اندیشه،چیزی به نام وقت وجود ندارد.بنا بر این،در عالمی که وقت معنا ندارد،هر چه را که بتوانید به ذهن خود راه دهید پیشاپیش در عالم مادّی وجود دارد.
تردیدی نیست که شما نمی توانید چیزی را مجسم کنید و بلافاصله شاهد پدیدار شدن آن باشید زیرا اندیشه باید با ارتعاشات خود به کائنات برود و کائنات این ارتعاشات را با نوع همسان آن هماهنگ کند و به سوی شما بفرستد و این امر با معیارها و عادتهای ما نیاز به زمان دارد ولی اگر بپذیریم زمان وجود ندارد بلافاصله انجام می شود.
جهان مادّی سرشار از فرصتهاست و تنها وظیفهء شما برای بهره برداری از این فرصتها آن است که شیوهء انتقال اندیشه را به دنیای مادّی بیاموزید.
وقتی برادران رایت،وسیله ای را مجسم کردند که بتوان در آن نشست و با آن به آسمان پرواز کرد (هوا پیما)،این اندیشه با این که تحقق پیدا نکرده بود ولی پیشاپیش در حیات مادی وجود داشت.آنها تنها می بایست اندیشه خود را به واقعیتی که پیشاپیش در عالم هستی وجود داشت متصل می کردند تا رموز آن،از طریق قانون جذب به ذهن آنها برسد.به مجرد اینکه افکار آنان با فرکانس پرواز به عنوان یک امر ممکن هماهنگ شد،این تجسم جان گرفت و به واقعیتی عینی تبدیل شد.
اگر با تمام وجود باور کنید که تصاویر ذهنیتان تنها به لحاظ این که می توانید به آن بیندیشید،پیشاپیش وجود دارد و دست از تردید بشویید،به طور قطع با کار بر روی این تصاویر میتوانید آنها را از واقعیتی ذهنی به واقعیتی ملموس تبدیل کنید.هرگاه در بارهء این موضوع دچار تردید شدید از خود بپرسید ( اگر این تصاویر با واقعیت ارتباطی ندارد،پس در کجا یا چه فضایی می توانند وجود داشته باشند؟)
در قلمروی تجسم و تخیل،کلمه هایی از قبیل: عزم و تصمیم- پشتکار و انگیزهء فردی را فراموش کنید.این مفاهیم نمی تواننددر درک تجسم و تجلّی آن در زندگیتان به شما کمک کنند.شما بارها این جملات را شنیده اید ( واقعاّ تلاش کردم ولی نشد.) ، ( از همه چیز مایه گذاشتم ولی درست از آب در نیامد.) ، ( مدّتها استقامت کردم ولی آنچه می خواستم به دست نیاوردم.)
در تمام این عبارتها کلمه ای که تمایل و آمادگی شخص را بیان کند وجود ندارد.برای این که اندیشهء خود را از مرحلهء خیال به واقعیت مادّی تبدیل کنید ضرورت دارد آنچه را که برای تحقق آن لازم است با جان و دل بپذیرید.
دکتر وین دایر برای اثبات این موضوع،از تجربیات خود چنین می گوید:
( وقتی برای پیگیری رویاهایم تدریس در دانشگاه را رها کردم،خودم را برای انجام هرکاری آماده کرده بودم.مجبور شدم به شهر دیگری نقل مکان کنم،پول قرض بگیرم،برای مدّتی دور از خانواده زندگی کنم و مدتها روزی هیجده ساعت کار کردم.
معمولاّ در سخنرانیهایم از من می پرسند:
برای رویاهایم زیاد تلاش کردم ولی درست از آب درنیامد.چرا؟
وقتی از آنها می پرسم ،آمادگی انجام چه کاری را ندارید؟معمولاّ پاسخی شبیه به این می شنوم:
من نمی توانم برای پیگیری رویاهایم از خانواده ام دل بکنم.
و من می گویم:شما باید تمایل و آمادگی خود را برای انجام آنچه که برای تحقق رویا هایتان ضرورت دارد برّرسی و کنترل کنید.)
با استفاده از کتاب ،باور کنید تا ببینید.اثر دکتر وین دایر با تغییرات لازم.