قسمت سوم الگوهای موفق
دکتر بلانکارد میگوید: وقتی با رابی کوشنر، آشنا شدم اودر سخنرانیش آرزوکرد که روزی بتواند فهرستی ازپانصد شرکت موفق را گردآوری کند تا پس از بررسی و تجزیه و تحلیل عملکرد آنها، راهبردهای مؤثری را که سبب رسیدن به این موفقیت شده است شناسایی وجمع بندی کرده سپس آنها را به صورت مدل و الگوئی دراختیارهمگان قراردهد. چون او درآن زمان مشغول نوشتن کتابش بود این مأ موریت را به من واگذارنمود. من هنگام ارزیابی این مدارک به جزوه ای با عنوان" امتیازات شرکتها " برخوردم. دراین گزارش به آمار و ارقامی اشاره می شد که نشان می داد فقط به ظاهرامورتوجه شده و مدیران رقابت با شرکتهای دیگر را مبنای سنجش خود قرار داده بودند. بدین ترتیب افزایش میزان درآمد و امکان توسعۀ شرکتهای تحت سرپرستی خود را موجه و دلسوزانه جلوه می دادند.
من برای پرهیزاز گرفتاری دراین دام ودوری از مسائل فرعی، به همکارانم پیشنهاد کردم به جای بررسی مسائل سطحی، بهتراست به عمق کاراین شرکتها برویم و توجه خود را به ارزشها و نگرشهای این مدیران معطوف کنیم و اصول وعقاید آنهارا که معرف آنهاست بشناسیم. آنگاه این ارزشها را با شیوۀ مدیریتشان مطابقت دهیم و سهم هریک از این معیارها را در پیشرفت آنان تعیین کنیم. پس از بررسیهای فراوان، با حیرت به این نتیجه رسیدیم که عوامل موفقیت دراین شرکتها، با اصل توازن روابط و پیشرفت که از آقای کوشنر آموخته بودیم کاملاً مطابقت دارد. گردانندگان شرکتهای موفق، گرچه به رقابت با دیگرشرکتها و افزایش میزان درآمد و گسترش شرکت خود توجه داشتند، اما مبنای کارشان ایجاد روابط مناسب و عادلانه با مشتریان و کارکنانشان بود یعنی ارائۀ خدمات به مشتریان و فراهم آوردن یک زندگی راحت و آسوده برای کارکنان خود را در مرکز توجه قرار داده بودند.
اگرشما صرفاً با سختکوشی، هدفهای شغلی و مالی خود را دنبال می کنید، بدانید که با یک زندگی سطحی کنارآمده اید. برای رسیدن به ژرفای بیشتر، باید موفقیت را درچارچوب ارزشها، عقاید و روابطتان ببینید و بسنجید. در غیر این صورت مانند تنیس بازی خواهید بود که هنگام بازی، به جای توجه به حرکت توپ و درک شادی و هیجان بازی، به خاطر عطش امتیاز بیشتر، فقط به تابلوامتیازات مینگرد و با این کار، دلشوره، اضطراب و نگرانی خود را افزایش میدهد.
تمرین
برتری های خود را بر اساس دستاورد هایتان در محیط کار و تمام سطوح بسنجید وبا توجه به آنها موقعیت کنونی خود را مشخص کنید.
زندگی را مانند ترازوئی فرض کنید که یک کفۀ آن پیشرفت و کفۀ دیگر آن روابط است. موفقیت و رضایت خاطر همه جانبه زمانی حاصل می شود که بین این دو کفه، تعادل و توازن برقرارباشد.
آیا توازن عادلانه ای را بین محیط کار- روابط خانوادگی واجتماعی ومعنوی خود ایجاد کرده اید؟
اکنون درآغاز این سفر ترازوی دو کفه ای رسم کنید که در یک کفه میزان اهمیت دادن شما را به پیشرفت درکاروحرفه و درکفۀ دیگر روابطتان را نشان می دهد. آیا توازنی بین دو کفۀ ترازو برقرار است یا نه؟ به هرحال، شرایط ایده آل زمانی حاصل می شود که هر کفه پنجاه امتیاز را به خود اختصاص دهد. شاید الآن لحظه ای باشد که بخواهید با تجدید نظر درکارها و روابط خود، توازن کامل را میان دو کفه برقرار کنید. موفق باشید.
موضوع بعد: آمال خود را بسازیم
با استفاده از کتاب سیری درکمال فردی- نوشتۀ دکتر کنت بلانکارد- ترجمۀ محمد رضا آل یاسین با تغییرات لازم
قسمت دوم شخصیت برترانسان
بیشتر مردم موفقیت های خود را با معیارهای ظاهری می سنجند و تصور میکنند با رعایت این استانداردها میتوانند پیروز و موفق شوند. حال آنکه موفقیت پیش از آنکه بتواند واقعیت عینی یابد، می بایستی در عرصۀ ذهن آفریده شود. از این رو برای ساختن یک زندگی کامیاب، باید به باز سازی کامل شخصیت و افزایش توان روحی پرداخت و آن را بر پایه ای محکم و استوار بنا کرد. پس قبل از هرچیز باید بدانیم کمال فردی چیست؟
کمال فردی – از نظر لغوی کمال به مفهوم برخاستن و بالا آمدن است. آنچه باعث می شود که گرمای تنور درعمق نان تأ ثیر بگذارد و برشته شود مادۀ سحر آمیز مایۀ خمیر است. همۀ ما ذاتاً موجوداتی برتریم. فقط باید با بکار بستن یک سری اصول و قواعد، از سطح بگذریم و به ژرفای وجود خویش نفوذ کنیم و با دستیابی به این گنجینۀ خدا دادی، والاترین جنبه های وجودمان را که در اندرون یکا یک ما نهفته است آشکار و شکوفا کنیم.
برای دستیابی به موفقیت های همه جانبه در زندگی، باید به دو چیز ضروری و حیاتی دست یافت:
1- توفیق درکارو حرفه، که همه برای آن اهمیتی خاص قائلند زیرا انسان موجودی هدف دار است و به طور غریزی به دنبال پیشرفت و موفقیت می رود.
2- رابطۀ عادلانه و معقول با خود، خانواده، مردم و پروردگار.
اغلب درزندگی با این تجربه روبه رو می شویم که بعضی از افراد، برای رسیدن به موفقیت های بیشتر، دیگر مجالی برای پرداختن به خود نمی یابند و وقت کافی برای خانواده و دوستان نمی گذارند. در نتیجه، چنین افرادی با برهم زدن تعادل و توازن زندگی خود، ازتوفیق و پیشرفت های خویش هم لذتی نمی برند. شماری از مردم هم پس از آنکه دوران جوانی را پشت سر می گذارند و بسیاری از فرصتها را از دست می دهند، به اشتباهات گذشتۀ خود واقف می شوند و در نتیجه به این فکر می افتند که باید برای خود هم وقت بگذارند تا بتوانند روابط خود را با اطرافیانشان بهبود بخشند و روابط اجتماعی و معنوی خود را ارتقاء دهند. اما چون هرگز به چنین کارهائی نپرداخته اند، مهارت لازم را هم برای انجام آن ندارند.
رابی کوشنرمیگوید: هرگزدیده نشده که کسی درواپسین دم حیات خود آرزو کند پُست بالاتر، خانۀ بزرگتریا دارائی بیشتری داشته باشد. اغلب آرزو میکنند که ای کاش فرصتی داشتند تا روابطشان را با دیگران بهبود ببخشند و اندکی بیشتربه خودشان برسند.
عده ای می پرسند، "هدف از زندگی چیست؟" اگر به طور همزمان به موفقیت در حرفه و رابطه های خود درتمام سطوح بنگریم، می توانیم پاسخ مناسب را بیابیم.
موریس ماسی می گوید: " اگر با استفاده از نیروی تخیل، برهلیکوپتری سوارشویم و عملکرد خود را از بالا ببینیم، می توانیم متوجه کاستی های خود بشویم."
برای رسیدن به احساس تعادل، آرامش و رضایت خاطر، درمی یابیم که موفقیت درعرصۀ کار و تلاش فقط یک روی سکه است. روی دیگرآن را مراقبت ازخویش، رسیدن به خانواده، بودن در میان مردم و کمک به آنها و سرانجام ارتباط شایسته با خالق تشکیل می دهد. اگربیش ازحد به یکی از این دو قطب نزدیک شویم، یکی را قربانی دیگری کرده ایم. درنتیجه، حتی اگر تمام عمر را به سختکوشی و تلاش بپردازیم، حاصلی جز شکست و ناکامی به دست نخواهد آمد. ظریفی می گفت، اگر درنقطه ای ایستاده باشیم و مثلاً کسی به ما بگوید شما اگر ده قدم جلوتربروید به گنج می رسید. حال اگرما یازده قدم برداریم دیگر به گنج نخواهیم رسید زیرا آنرا پشت سر گذاشته ایم.
موضوع بعد: الگوهای موفق
---------- ----------------------
با استفاده از کتاب سیری درکمال فردی- نوشتۀ دکتر کنت بلانکارد- ترجمۀ محمد رضا آل یاسین با تغییرات لازم
با عرض پوزش از اینکه برای مدتی در درج مطلب دراین وبلاگ وقفه ایجاد شد. در حقیقت من مشغول نوشتن کتابی بودم که دو روز پیش به پایان رسید و درحال حاضر مراحل اداری خود را طی می کند. پس ازچاپ، اطلاعات جامع آن را دراختیار شما قرار خواهم داد.
سلسله مقالاتی که از این پس مطالعه خواهید کرد، در تکمیل مطالب قبلی است و با تمرینهای خاص دنبال می شود لذا لازم است که این مطالب با دقت خوانده شوند و تمرینهای آن به موقع انجام شوند تا نتایج لازم به دست آید. موفق باشید.
قسمت اول رضایت باطنی
امروزه زندگی ماشینی شهری انسانهای متمدن را برآن داشته که برای زندگی آتی، خود را به هرآب و آتشی بزنند، فروش بیشتر داشته باشند، پُست های بالاتری را احراز کنند و خلاصه پلکان موفقیت را یکی پس از دیگری طی کنند. اما پس از این همه تلاش و جانفشانی، وقتی که فکر می کنند به اوج موفقیت نائل آمده اند و از مظاهر حیات مادی کاملاً بهره مند می شوند، به رغم تصور اطرافیان که آنها را افرادی موفق و خوشبخت می دانند، از زندگی خانوادگی و اجتماعی خود و از همه مهمتر از رابطه با خویشتن راضی نیستند. حس میکنند که چیزی مهم و اساسی را کم دارند.
در حقیقت خوشبختی و احساس رضایت درونی زمانی حاصل می شود که پیوندی محکم بین پیشرفت درعرصۀ کار و تلاش و رابطه های موجود با خود، خانواده، مردم و پروردگار به وجود آمده باشد. به همین منظور راهبردهائی را برای کندوکاو در وجود خویش معرفی می کنیم تا بیشتر به ارزشهای خود پی ببریم و با جستجو دراحوال خویش، رسالت خود را در زندگی تعیین کنیم. از آن پس، توان آن را خواهیم داشت که با گزینش درست اهداف و دست یافتن به آنها، راه دستیابی به " کمال فردی" را برای خود هموار می کنیم.
راهی را که برای دستیابی به این مهم طی می کنیم، به مثابه یک سفر است وزاد راه ما در این سفر، بهره مندی ازعقاید و آراء دانشمندان و نظریه پردازان علم روانشناسی معاصر خواهد بود.
شماری از مردم برای بهبود بخشیدن به اوضاع و احوال زندگی خویش، صرفاً تلاش می کنند که فصول مختلف یک کتاب را یکی پس از دیگری بخوانند، اما هرگز تمایلی به تجزیه و تحلیل آن و در نهایت، عمل به خوانده های خود نشان نمی دهند. به بیان دیگر، آنها براین باورند که هرچه بیشتر بخوانند ، اطلاعات بیشتری به دست خواهند آورد که تأ ثیر بیشتری بر زندگانی آنان خواهد گذاشت. اما اگر واقعاً مایلید که بهترینهای باطن خود را جلوه گرسازید تنها نباید به خواندن مطالب اکتفا کنید. بلکه باید مطالبی را که خوانده اید مو به مو به مرحلۀ اجرا درآورده و تمرینها و تکالیف آن را به عنوان آزمون نهائی، برای دستیابی به بهترینهای فردی تلقی کرده و به آنها پاسخ دهید.
پیش از این که سفر خود را آغاز کنیم، به یاد داشته باشید که در طول سفر، لحظه ای ازلبخند زدن و لذت بردن ازمناظرمیان راه غافل نشوید زیرا با هرغفلتی ممکن است فرصت شگفتی راازدست بدهید که دیگرهرگز نتوانید آن را به دست آورید. امید است پس ازپایان راه بتوانید با پذیرفتن مسئولیتهای زندگی و اتکاء به ضمیر برتر خویش، مانند عقابی اوج بگیرید و قله های رفیعی را که شایستگی آن را دارید فتح کنید.
منظوراز نوشتن این مطالب، دست یافتن به الگوئی است که شما را یاری دهد تا معیارهای دست یابی به " کمال فردی " را بشناسید و با شیوه هائی که ارائه می شود شما را برانگیزد تا به سادگی تغییرات چشمگیری را در زندگی خود پدید آورید.
سمبل
دایره ای را بکشید و آن را به سه قسمت مساوی تقسیم کنید و نام آن را گردونۀ کمال بگذارید. در هر قسمت از این دایره مطالبی را که گفته می شوند به تر تیب بنویسید.
1- اهداف " ایستگاههای میان راه" 2- ارزشها " انرژی مورد نیاز برای حرکت گردونه به جلو" 3- رسالت " که مقصود نهائی زندگی است و مسیر گردونه را تعیین می کند."
به این سمبل تا پایان سفر نیاز داریم.
موضوع بعد: شخصیت برترانسان
--------------------------------------------------------------------------------------
با استفاده از کتاب سیری درکمال فردی- نوشتۀ دکتر کنت بلانکارد- ترجمۀ محمد رضا آل یاسین با تغییرات لازم